Quantcast
Channel: هنر و ادبیات | رادیو زمانه
Viewing all articles
Browse latest Browse all 921

حامد ابراهیم‌پور: زندگی چرخه تنهایی و بی‌پولی

$
0
0

حامد ابراهیم‌پور وکیل دادگستری‌ست، و با این حال شاعر کوشایی‌ست. از او تاکنون ۱۰ مجموعه شعر منتشر شده است.

می‌گوید غزلیاتش پیشنهادی‌ست در غزل فارسی: بازی‌های زبانی و روایت‌های غیر خطی و تغییراتی در ساختار و شکل سنتی غزل و ارجاعات مختلف برون‌متنی که از یک سویه برجسته تصویری و گاه حتی سینمایی هم بی‌بهره نمانده است.

در غزلی که اکنون با صدای حامد ابراهیم‌پور می‌شنوید، در «چرخه تنهایی و بی‌پولی»، شاعر عشق‌اش را با معشوقه‌اش در میان می‌گذارد و در همان حال مرگ در کمین نشسته است:

حامد ابراهیم‌پور، شاعر

حامد ابراهیم‌پور، شاعر

گریه کردیم… دو تا شعله‌ی خاموش شده
گریه کردیم… دو آهنگ فراموش شده

پر کشیدیدم، بدون پرِ زخمی با هم
عشق‌بازیِ دو تا کفتر زخمی با هم

مرگ پشت سرمان بود، نمی‌دانستیم
بوسه‌ی آخرمان بود، نمی‌دانستیم…

زندگی حسرت یک شادی معمولی بود
زندگی چرخش تنهایی و بی‌پولی بود

زخم، سهم تنمان بود، نمی‌ترسیدیم
زندگی دشمنمان بود، نمی‌ترسیدیم

شعر من مزه‌ی خاکستر و الکل می‌داد
شعر، من را وسط زندگی‌ات هل می‌داد

شعر من بین تن زخمی‌مان پل می‌شد
بیت اول گره روسری‌ات شل می‌شد

بیت تا بیت فقط فاصله کم می‌کردی
شعر می‌خواندم و محکم بغلم می‌کردی…

پیِ تاراندن غم‌های جدیدم بودی
نگران من و موهای سپیدم بودی

نگران بودی، یک مصرع غمگین بشوم
زندگی لج کند و پیر‌تر از این بشوم

نگران بودی اندوه تو خاکم بکند
نگران بودی سیگار هلاکم بکند

نگران بودی این فرصت کم را بُکُشم
نگران بودی یک روز خودم را بُکُشم

آه… بدرود گل یخ زده‌ی بی‌کس من
آه بدرود زن کوچک دلواپس من…

بغلم کن غمِ در زخم، شناور شده‌ام
بغلم کن گل بی‌طاقت پرپر شده‌ام

بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود
بغلم کن که خدا دور‌تر از این نشود

مرگ را آخر هر قافیه تمرین نکنم
مردم شهر تو را، بعدِ تو نفرین نکنم

کاش این نعش به تقدیر خودش تن بدهد
کاش این شعر به من جرات مردن بدهد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 921

Trending Articles