
۱۹ بهمن ماه سال گذشته، سید عباس صالحی، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواهان تجدید نظر در اساسنامه کانون نویسندگان شد و گفت اگر کانون «پوستاندازی» کند، امکان فعالیت قانونیاش در ایران وجود دارد. آقای صالحی گفته بود: «کانون نویسندگان یک بحث تاریخی دارد که این بحث تاریخی اگرچه در دورهای از تاریخ سیاسی کشور اهمیت داشته، اما با توجه به اینکه امروز برخی از اعضای آن یا از دنیا رفتهاند و یا در شرایطی هستند که دیگر حال و حوصله فعالیت ندارند، بنابراین طبعاً میتواند پوستاندازی کند که هم به نفع کانون باشد و هم به نفع نویسندگان آن.»
سید عباس صالحی این نظر را به عنوان یک فرد و نه یک مقام رسمی با رسانهها در میان گذاشته بود. با اینحال سخنان او درباره کانون نویسندگان ایران پربازتاب بود و بحثهایی را برانگیخت.
در این میان دو رویداد مهم دیگر هم اتفاق افتاد: ۱۵ اسفند ماه «شورای مهندسی فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی» آییننامه سانسور برای سبک زندگی ایرانیان را به وزارتخانهها و نهادهای دولتی ابلاغ کرد و همچنین آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی هم در همان روز ۱۵ اسفند نگرانیاش از احتمال گشایش فضای فرهنگی را با خبرگان رهبری در میان گذاشت. رهبر جمهوری اسلامی در تازهترین سخنانش در حرم رضوی خواستار آن شده که مسئولان فرهنگی، با حساسیت و هوشیاری مراقب «رخنههای بسیار خطرناک» فرهنگی باشند و به وظایف ایجابی و دفاعی خود در این زمینه عمل کنند.
از سوی دیگر برخی رسانههای اصولگرا بر سید عباس صالحی خرده گرفتهاند که با طرح بحث کانون نویسندگان ایران زمینه را برای شکلگیری «مسجد ضرار» فراهم کرده است. مسجد ضرار را ابو عامر راهب در صدر اسلام در شهر مدینه ساخت و محل اجتماع مخالفان پیامبر اسلام بود. پیامبر اسلام هم در این مسجد نماز نخواند و دستور داد آن را تخریب کنند.
پرسش این است که آیا در چنین شرایطی آیا کانون نویسندگان ایران میبایست به خواست لایهای از حاکمیت تن دهد و خود را در حد یک نهاد صنفی فروبکاهد و یا اینکه به اساسنامهاش وفادار بماند؟ گروهی از اعضای کانون نویسندگان ایران در «اندیشه آزاد»، خبرنامه داخلی کانون، به این چالشها پاسخ دادهاند. در چند صفحه پیاپی با نظرات آنها آشنا میشویم:
صفحه بعد:
سیمین بهبهانی: با دخالت در آرمانهای آزادیطلبانه کانون مخالفام